خاطرات زبان نفهم






















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


یک فنجان قهوه تلخ

کافه چی،قهوه بیاور،تلخ تلخ...دروغهایش آنقدر شیرین بود که هنوز دلم را میزند...

 

 

دیـر یـا زود حـملـه خـواهنـد کـرد ...

خـاطـراتـی کـه زبـان ِ آدمیـزاد نـمی فـهمـند

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

lev
ساعت10:42---20 آذر 1391


هرگاه میخواهی بدانی که چقدر محبوب و غنی هستی

هرگز تعداد دوستان و اطرافیانت به حساب نمیآیند

فقط یک قطره اشک کافیست

تا ببینی چه تعداد دست برای پاک کردن اشکهای تو میآید . . .





bloge zibaast

mamanoon ke behem sar zadiپاسخ:ممنون عزیزم :)


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در جمعه 17 آذر 1391برچسب:,ساعت22:5توسط luna | |