Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


یک فنجان قهوه تلخ

کافه چی،قهوه بیاور،تلخ تلخ...دروغهایش آنقدر شیرین بود که هنوز دلم را میزند...

 


 

تو که رفتی دلم برایت تنگ شد

حال که آمده ای در دلم جا نمیشوی

 

 

+نوشته شده در چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:,ساعت9:48توسط luna | |

  

گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم ...
  

حتی برای “تو”

که سالها منتظر در زدنت بودم...

 

 

 

 



 

 

+نوشته شده در چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:,ساعت9:45توسط luna | |

 

ایـن جـا هـاے خـالـے کـه نـبـودنـت را
به رُخـم مـے کـشـنـد
چـه مـے دانـنـد . . .
فـرهـادتـــ شـده اَم ، بـا تـمـام زنـانـگـے اَم
و چـه شـب هـا کـه
خـواب ِ شـیـریـنـَت را نـمـے بـیـنـَم.....

 

+نوشته شده در جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,ساعت1:29توسط luna | |